محل تبلیغات شما



❇️مهلت پرداخت دیه
مهلت پرداخت دیه از زمان وقوع جنایت و یا حادثه به ترتیب زیر است مگر اینکه به نحو دیگری تراضی شده باشد: 
1 – در جرائم عمدی موجب دیه ، مهلت پرداخت دیه ظرف مدت یک سال قمری است.
2 – درجرائم شبه عمد مهلت پرداخت دیه ، ظرف مدت دو سال قمری است و پرداخت کننده باید هر سال نصف آن را پرداخت نماید.
3 – در جرائم خطای محض مهلت پرداخت دیه ، ظرف مدت سه سال قمری است و پرداخت کننده باید هر سال یک سوم دیه را پرداخت نماید.

هرگاه پرداخت کننده در بین مهلت های مقرر نسبت به پرداخت تمام و یا قسمتی از دیه اقدام نماید ، محکوم له مکلف به قبول آن است.
در صورتی که پرداخت کننده بخواهد هریک از انواع دیه را پرداخت نماید و یا پرداخت دیه به صورت اقساطی باشد معیار ، قیمت زمان پرداخت است مگر آنکه به یک مبلغ قطعی توافق شده باشد.
در مواردی که بین مرتکب جنایت عمدی و اولیاء دم یا مجنی علیه بر گرفتن دیه توافق شود ولیکن مهلت پرداخت آن مشخص نگردد ، دیه باید ظرف مدت یک سال از حین تراضی پرداخت گردد.


حارصه به خراشیدگی روی پوست گفته می شود که در اثر تصادف یا درگیری به وجود امده باشد.

نوع و شرح انواع دیه و ارش جراحت های وارد شده به سر و صورت:
حارصه: خراش پوست بدون اینکه خون جاری شود. (یک صدم دیه کامل)
دامیه: جراحت سطحی که باعث بریدگی گوشت شود و همراه خون کم یا زیاد باشد. (دو صدم دیه کامل)
متلاحمه: جراحتی که موجب بریدگی عمیق گوشت شود ولی به پوست نازک روی استخوان نرسد. (سه صدم دیه کامل)
سمحاق: جراحتی که به پوست نازک روی استخوان برسد. (چهار صدم دیه کامل)
موضحه: جراحتی که پوست نازک روی استخوان را کنار بزند و استخوان نمایان شود. (پنج صدم دیه کامل)
هاشمه: جنایتی که موجب شکستگی استخوان شود گرچه جراحتی را ایجاد نکند. (ده صدم دیه کامل)
مُنَقَّله: جنایتی که درمان آن جز با جابه جا کردن استخوان میسر نباشد. (پانزده صدم دیه کامل)
مأمومه: جراحتی که به کیسه مغز برسد. (یک سوم دیه کامل)
دامغه: صدمه یا جراحتی که کیسه مغز را پاره کند، که علاوه بر دیه شکستگی سر، موجب ارش پاره شدن کیسه مغز نیز می باشد.


                              ماموریت در قانون کار

✅ ماموریت به موردی اطلاق میشود که کارگر برای انجام کار حداقل 50 کیلومتر از محل کارگاه اصلی دور شود و یا ناگذیر باشد حداقل یک شب در محل ماموریت توقف نماید.
به کارگرانی که به موجب قرارداد یا موافقت بعدی به ماموریت های خارج از محل خدمت اعزام می شوند فوق العاده ماموریت تعلق میگیرد. این فوق العاده نباید کمتر از مزد ثابت یا مزد روزانه کارگران باشد. همچنین کارفرما مکلف است وسیله یا هزینه رفت و برگشت آنها را تامین نماید.

 


                               نحله چیست؟
به وجهی اطلاق می‎شود که دادگاه در زمانی که شوهر قصد طلاق همسرش را دارد و با توجه به مدت زندگی، مستحق اجرت المثل نشده یا بسیار کم می باشد، که دادگاه زوج را به پرداخت آن مم می کند.البته تعیین این مبلغ به عوامل مختلفی چون میزان تحصیلات، شأن خانوادگی، شغل همسر، مدت زندگی شویی و … زوجه بستگی دارد.
در موارد زیر اجرت‌المثل و نحله‌ به زوجه تعلق می گیرد:
چنانچه درخواست طلاق از طرف زوج باشد: طبق تبصره‌ی ۶ ماده واحده‌ی قانون مقررات مربوط به طلاق، هنگامی زوجه شرایط لازم برای اجرت‌المثل را دارد که درخواست طلاق از طرف زوج باشد و اگر زوجه دادخواست طلاق بدهد دیگر تعیین نحله و اجرت‌المثل به او تعلق نمی‌گیرد. البته باید توجه داشت که در طلاق‌های توافقی یا طلاق‌هایی که دادخواست از طرف زوجه است، پرداخت اجرت‌المثل و نحله بلامانع است. این مسأله زمانی رخ می‌دهد که در هنگام عقد نکاح یا عقد خارج لازم دیگری، توافقی در مورد اجرت‌المثل صورت نگرفته باشد. در این موارد دادگاه با توافقی که بین زوجین ایجاد می‌نماید، مبلغی را به عنوان اجرت‌المثل درنظر می‌گیرد.البته در مواردی که ضمن عقد نکاح یا عقد خارج لازم دیگری در مورد اجرت‌المثل توافقی صورت می‌گیرد، دادگاه طبق آن، برای تعیین اجرت‌المثل ایام شویی اقدام می‌کند.


✔️آیا مدیر عامل مشمول قانون کار است؟
براساس ‌ماده 25 قانون کار: "هر گاه قرارداد کار برای مدت موقت و یا برای انجام کار معین، منعقد شده باشد هیچ یک از طرفین به تنهایی حق فسخ آن را ندارد." وهچنین طبق ‌ماده 34 قانون کار:" کلیه دریافتهای قانونی که کارگر به اعتبار قرارداد کار اعم از مزد یا حقوق کمک عائله‌مندی، هزینه مسکن، خواربار، ایاب و ذهاب، مزایای‌غیر نقدی، پاداش افزایش تولید، سود سالانه و نظایر آنها دریافت می‌نماید را حق‌السعی می‌نامند."
وهمچنین وظیفه تعیین حداقل مزد کارگران همه ساله براساس ماده 41قانون کار بعهده شورای عالی کار است.
ولی در نهایت دقت میتوان دریافت که طبق ماده 124 قانون تجارت :" هیأت مدیره باید اقلاً یک نفر شخص حقیقی را به مدیریت عامل شرکت برگزیند و حدود اختیارات و مدت تصدی و حق‌احمه او را‌تعیین کند در صورتی که مدیر عامل عضو هیأت مدیره باشد دوره مدیریت عامل او از مدت عضویت او در هیأت مدیره بیشتر نخواهد بود. مدیر عامل‌شرکت نمی‌تواند در عین حال رئیس هیأت مدیره همان شرکت باشد مگر با تصویب سه چهارم آراء حاضر در مجمع عمومی. ‌تبصره - هیأت مدیره در هر موقع می‌تواند مدیر عامل را عزل نماید.

✔️اختیارات، مدت تصدی و حق احمه مدیر عامل را هیئت مدیره تعیین میکند و طبق تبصره این ماده نیز حق عزل مدیر عامل از اختیارات هیئت مدیره است در حالیکه اختیارات و حق احمه کارگران را قانون کار مشخص نموده و موضوعی امری است که تخطی از آن مسئولیت کیفری در بر دارد و همچنین طبق ماده 25قانون کار هیچ یک از طرفین نمیتواند یکطرفه قرارداد را فسخ کند و این موضوع نیز امری بوده و حتی شرط فسخ ناشی از بند ز الحاقی ماده 21 قانون کار نیز نمی تواند این قانون امری را تخصیص دهد و به نوعی حکم شرط باطل را خواهد داشت فلذا بر این اساس و طبق تفاوت های موجود، مدیر عامل مشمول قانون کار نبوده و کارگر محسوب نمی گردد.


                      معنای امضاء پشت چک

✅ما در چک سه نوع امضا داریم که مهم هستند یک امضاء روی چک و دو امضاء در پشت چک یا به اصطلاح حقوقی در ظهر چک.
امضاء روی چک توسط صادر کننده چک صورت می گیرد و به آن معناست که به منظور پرداخت وجه ، چک امضاء و تحویل دارنده چک می شود.
اما امضای ظهرچک یا امضای ظهرنویسی است یا امضای ضمانت که به تعریف مختصر آن ها می پردازیم:
الف) امضاء به عنوان ظهر نویسی : اگر دارنده چک اعم از این که چک در وجه تنظیم شده باشد یا چک حامل باشد بخواهد چک را به فرد دیگری منتقل کند پشت چک را امضاء و آن را تحویل فرد ثالث می دهد این عمل را ظهر نویسی یا انتقال حقوق و منافع چک می نامند .
ب) امضاء به عنوان ضمانت : اگر شخصی پشت چک را بابت ضمانت پرداخت توسط صادر کنننده امضاء نماید بدین مفهوم است که من ضمانت می کنم که چک در تاریخ مقرر در برگه چک وصول شود و اگر نشد می توانید وجه آن را از من مطالبه کنید . این امضاء امضای ضمانت از چک نامیده می شود .
اگر پشت یک فقره چک امضاء شده باشد و عبارت به عنوان ضمانت و به عنوان ظهرنویسی در آن قید نشده باشد آن امضاء در حکم ضمانت است نه ظهرنویسی
.
 


✅مهلت هاى قانونى ٥روزه و ٧ روزه آيين دادرسى مدنى در چه مواردى هستند؟

✅مهلت های 5 روزه

1-ماده ۶۴ ق.آ.د.مدنی : مدیر دفتر دادگاه باید پس ازتكمیل پرونده ، آن را فورا دراختیار دادگاه قرار دهد . دادگاه پرونده را ملاحظه و درصورتی كه كامل باشد پرونده را با صدور دستور تعیین وقت به دفتراعاده می نماید تا وقت دادرسی (ساعت و روز و ماه و سال ) را تعیین و دستور ابلاغ دادخواست راصادرنماید . وقت جلسه باید طوری معین شود كه فاصله بین ابلاغ
وقت به اصحاب دعوا و روزجلسه كمتر از پنج روز نباشد.
2-ماده ۲۹۷ ق.آ.د.مدنی : رای دادگاه باید ظرف پنج روز از تاریخ صدور پاكنویس شده و به امضای دادرس یادادرسان صادركننده رای برسد.

✅مهلت های 7 روزه

1-ماده ۲۵۹ ق.آ.د.مدنی:
ایداع دستمزد كارشناس به عهده متقاضی است وهرگاه ظرف مدت یك هفته از تاریخ ابلاغ آنرا پرداخت نكند،كارشناسی از عداد دلایل وی خارج میشود.
2-ماده ۲۶۰ ق.آ.د.مدنی :
پس از صدور قرار كارشناسی و انتخاب كارشناس و ایداع دستمزد ، دادگاه به كارشناس اخطار می كند كه ظرف مهلت تعیین شده در قرار كارشناسی ، نظر خود را تقدیم نماید وصول نظر كارشناس به طرفین ابلاغ خواهد شد ، طرفین می توانند ظرف یك هفته از تاریخ ابلاغ به دفتر دادگاه مراجعه كنند و با ملاحظه نظر كارشناس چنانچه مطلبی دارند نفیا یا اثباتا بطور كتبی اظهار نمایند . پس از انقضای مدت یادشده ، دادگاه پرونده را
ملاحظه و درصورت آماده بودن ، مبادرت به انشای رای می نماید .
3-تبصره ماده ۲۳۴ ق.آ.د.مدنی :
در صورتی كه طرف دعوا برای جرح گواه از دادگاه استمهال نماید دادگاه حداكثربه مدت یك هفته مهلت خواهد داد.
4-ماده ۲۴۲ ق.آ.د.مدنی :
دادگاه می تواند به درخواست یكی از اصحاب دعوا همچنین درصورتی كه مقتضی بداند گواهان را احضار نماید . در ابلاغ احضاریه ، مقرراتی كه برای ابلاغ اوراق قضایی تعیین شده رعایت می گردد و باید حداقل یك هفته قبل از تشكیل دادگاه به گواه یا گواهان ابلاغ شود.
5-ماده ۲۹۵ ق.آ.د.مدنی :
پس از اعلام ختم دادرسی درصورت امكان دادگاه درهمان جلسه انشای رای نموده و به اصحاب دعوا اعلام می نماید در غیراینصورت حداكثر ظرف یك هفته انشاء و اعلام رای می كند.


✅سه نظريه مى مهم و كاربردى در خصوص ضبط كردن ، شنود مكالمات تلفنى و استراق سمع

1️- نظريه مى شماره ۳۴۷۲/۷ –مورخ۱۳۷۷/۸/۱۶ ضبط کردن يا اِستراقِ سَمع مذاکرات تلفني توسط مستخدمين و مأمورين دولتي جرم و مشمول ماده ۵۸۲ق.م.ا. است، لکن چنانچه شخص ثالثي که مرتکب اعمال مذکور شده از مأمورين يا مستخدمين دولتي نباشد قابل تعقيب کيفري نيست مگر اينکه ارتکاب اعمال مذکور، مستم مزاحمت تلفني (مشمول ماده ۶۴۱) يا استفاده غيرمجاز از تلفن (مشمول ماده ۶۶۰ قانون مزبور) باشد که در اين صورت به جهات اخيرالذکر قابل تعقيب کيفري خواهد بود.

 2-نظريه مى شماره ۱۴۶۵/۷ – مورخ ۱۳۷۱/۲/۳۰ شنود مکالمات تلفني بدون دستور مقام صلاحيتدار قضايي ممنوع است.

3- نظريه مى شماره ۴۲۵۰/۷ – مورخ ۱۳۷۶/۱۰/۲ تفاوتي نيست بين آنکه جرائم ارتکابي مذکور در مواد ۵۸۳ و ۵۸۶ق.م.ا.، از سوي مأمورين دولتي و يا نيروهاي مُسَلَح و يا افراد عادي و غيردولتي ارتکاب شود.


آیا می توان مهریه را از اموال پدر شوهر توقیف کرد؟

از نظر قانونی پدر شوهر هر چند بسیار متمول، تکلیفی برای پرداخت مهریه پسرش ندارد حتی اگر آن پسر (شوهر) فقیر باشد امکان گرفتن مهریه از پدر شوهر وجود ندارد. مهریه خواه عند الاستطاعه یا عند المطالبه، تعهدی است که شوهر در قبال همسرش کرده است و مطلقا ارتباطی به اطرافیان او ندارد به هر حال اگر مردی مال داشته باشد زن می تواند مهریه را از طریق دادگاه یا اجرای ثبت وصول کند اگر هم مالی برای توقیف نباشد و مهریه عند المطالبه باشد با مطالبه زن، مرد می تواند با دادن دادخواست اعسار از پرداخت دفعی مهریه از دادگاه تقاضای تقسیط مهریه کند.
اما ممکن است در ضمن عقد نکاح و در سند ازدواج و یا حتی در قراردادی مستقل پدر شوهر پرداخت مهریه را تقبل کرده و یا ضمانت شوهر (پسرش) را کرده باشد که در این صورت زن می تواند برای آنچه پدر شوهر تعهد کرده برای گرفتن مهریه از پدر شوهر به او مراجعه کند. چندی قبل درگیر پرونده ای بودیم که در سند ازدواج در قسمت مهریه پدر شوهر هم امضاء کرده باشد و قبول کرده بود که پرداخت مهریه متضامنا بر عهده او و پسرش می باشد.
اگر شوهر فوت کند در صورتی که ماترکی (ارث) از شوهر مانده باشد زن می تواند مهریه خود را که طلب ممتاز محسوب می شود از محل ماترک یعنی اموالی که از شوهر به جای مانده، وصول نماید اما توجه داشته باشید که اگر شوهر فوت کند و مالی از خود به ارث نگذاشته باشد پدر شوهر و سایر وراث تکلیفی برای پرداخت مهریه زن ندارند اساسا بر طبق قانون وراث تکلیفی به پرداخت دیون متوفی که مازاد از ما ترک است ندارد.
اگر پدر شوهر یا هر شخص دیگری که شوهر از او ارث می برد فوت کند و سهم الارثی به شوهر تعلق گیرد در این فرض زن می تواند از محل سهم الارث شوهر مهریه را به مقداری که جوابگوی مهریه باشد، وصول نماید.


قرار جلب به دادرسی چه زمانی صادر می‌شود؟
هنگامی که یک پرونده در مرحله‌ی دادسرا مورد رسیدگی قرار می‌گیرد، مقام قضایی که وظیفه‌ی تحقیق را بر عهده دارد (بازپرس) پس از انجام تحقیقات لازم اگر متّهم را قابل محاکمه در دادگاه کیفری بداند، قرار جلب به دادرسی صادر می‌کند. به ‌عبارت روشن‌تر، قرار جلب به دادرسی زمانی صادر می‌شود که اولاً رفتاری که ارتکاب یافته است، جرم بوده و ثانیاً دلایل و مدارک معتبری وجود داشته باشد که این رفتار مجرمانه توسط متهم انجام شده است. درواقع، اگر اعمال ارتکاب‌یافته جرم بوده و توسط همین متّهم انجام شده باشند و شواهد و ادلّه‌ی به‌ دست ‌آمده نیز قوی باشند، بازپرس قرار جلب متّهم به دادرسی را صادر می‌کند.
قرار جلب به دادرسی باید به تأیید دادستان برسد.
با توجه به اهمیت این قرار و تأثیر آن در سرنوشت پرونده‌های کیفری، این قرار باید پس از صدور به تأیید دادستان برسد؛ و به‌همراه پرونده برای اظهار نظر نزد دادستان ارسال می‌کند تا ظرف سه روز موافقت یا عدم موافقت خود را با قرار صادر شده اعلام کند. طبق مواد ۲۶۸ و ۲۶۹ قانون آیین دادرسی کیفری اگر دادستان با قرار جلب به دادرسی موافق باشد، ظرف دو روز با صدور کیفرخواست از طریق شعبه‌ی بازپرسی بلافاصله پرونده را به دادگاه صالح ارسال می‌کند. بااین‌حال، چنانچه دادستان با عقیده‌ی بازپرس مخالف باشد و بازپرس بر عقیده‌ی خود اصرار کند، پرونده برای حل اختلاف میان این دو به دادگاه صالح (یعنی دادگاهی که صلاحیت رسیدگی به جرم را با فرض درست ‌بودن قرار جلب به دادرسی دارد) ارسال و طبق تصمیم دادگاه عمل می‌شود.
در این‌جا اشاره به ماده‌ی مربوط به قرار جلب به دادرسی، خالی از فایده نیست. طبق ماده‌ی ۲۶۵ قانون آیین دادرسی کیفری بازپرس در صورت جرم‌بودن عمل ارتکابی و وجود ادلّه‌ی کافی برای انتساب جرم به متّهم، قرار جلب به دادرسی و در صورت جرم‌نبودن عمل ارتکابی و یا فقدان ادلّه‌ی کافی برای انتساب جرم به متّهم، قرار منع تعقیب صادر و پرونده را فوری نزد دادستان ارسال می‌کند. دادستان باید ظرف ۳ روز از تاریخ وصول پرونده، تحقیقات را ملاحظه و نظر خود را به صورت کتبی اعلام کند و پرونده را نزد بازپرس برگرداند. چنانچه مورد از موارد صدور قرار موقوفی تعقیب باشد، قرار موقوفی تعقیب صادر و وفق مقررات فوق اقدام می‌شود»

 


✴️تفاوت های دعوای عمومی و خصوصی
✔️خواسته در دعوای عمومی


                    تفاوت ولایت و حضانت

✔ولایت اداره امور مالی طفل است.
✔حضانت سرپرستی جسمی طفل است.

                                                 تکدی گری

مطابق ماده ۷۱۲ قانون مجازات اسلامی: هرکس تکدی یا کلاشی را پیشه خود قرار داده باشد و از این راه امرارمعاش نماید یا ولگردی نماید به حبس از یک تا سه ماه محکوم خواهد شد و چنانچه با توان مالی مرتکب عمل فوق شود علاوه بر مجازات مذکور کلیه اموالی که از طریق تکدی یا کلاشی به دست آورده است مصادره خواهد شد.

وکالت تام الاختیار چیست؟
قراردادی است بین ۲ نفر صورت میگیرد و یکی از طرفین، شخص دیگری برای انجام دادن کارهایش جانشین خود میکند. یعنی طوری است قراردادبه خواست و با رضایت ۲ طرف اجراء میشود و فقط ضمن راحت تر شدن کارها صورت میگیرد.
منظور از وکالت تام الاختیار این است که وکیل برای هر یک امور مشخص شده نیاز به اجازه موکل خود ندارد. و حدود اختیارات به صورت مطلق و کامل به وکیل واگذار شده.


حکم قرارداد اجاره بدون مدت چیست؟

این ماده یعنی اگر در قرارداد اجاره مدت اجاره ذکر نشود:
اولا تا حداکثر ۱ سال مستاجر می تواند از ملک استفاده کند.
ثانیا اگر به هر دلیلی موجر بعد از ۱ سال درخواست تخلیه از مستاجر نکند تصرف وی جایز خواهد بود.
مراضات حاصله به معنی رضایت طرفین است و در اینجا یعنی نه مستاجر قصد تحویل ملک را دارد نه موجر می خواهد مستاجر ملک را تخلیه کند و به این صورت است که قرارداد بین این دو شخص با همان اجاره تعیین شده در اول کار باقی می ماند.
حالا اگرموجر قصد کند اجاره را تعدیل کند باید قرارداد را فسخ و قرارداد جدیدی را تنظیم کند.

 


جرم جعل و تزویر

بر اساس ماده ۵۲۴ جعل احکام، امضا، مهر، فرمان و دست‌خط مقام رهبری یا روسای قوای سه‌گانه یا استفاده چنین سند مجعولی، مجازات حبس از سه تا پانزده سال را دربردارد و برابر ماده ۵۲۵ جعل امضا یا احکام دیگر مقامات، نظیر وزرا، معاون اول رییس‌جمهوری، نمایندگان مجلس شورای اسلامی یا خبرگان یا قضات یا هر یک از رؤسا یا کارمندان و مسئولان دولتی، یک تا ده سال حبس را در پی خواهد داشت همچنین برای جعل در اسناد عادی ۶ ماه تا ۲ سال حبس یا جزای نقدی ۳ تا ۱۲ میلیون ریال پیش‌بینی‌شده و در بحث استفاده از اسناد مجعول هم در ماده ۵۳۵ جرم‌انگاری شده و مجازات آن تا ۳ سال حبس است.
در مورد تصدیق‌نامه خلاف واقع نیز در مواد ۵۳۹ و ۵۴۰ جرم‌انگاری شده و مقامی همچون پزشک یا غیرپزشک که برای تنظیم و صدور گواهی و تصدیق‌نامه اجازه دارد، آن را بر خلاف واقع تنظیم می‌کند.


                                        شرایط شاهد برای دادگاه
قانونگذار در ماده 155 قانون آ.د.ک و در مواد 1313 و 1314 قانون مدنی به ذکر شرایط شاهد برای شهادت در دادگاه نموده است. بدین صورت که در ماده 155 ق .آ.د.ک آمده است :  در مواردی که قاضی به شهادت به عنوان دلیل شرعی استناد می نماید لازم است شاهد دارای شرایط زیر باشد:
1-بلوغ

2- عقل

3- ایمان

4- طهارت مولد

5- عدالت

6- عدم وجود انتفاع شخصی برای شاهد یا رفع ضرر از او

7- عدم وجود دشمنی بین شاهد و طرفین دعوا

8- عدم اشتغال به تکدی و ولگردی ».
و همچنین در ماده 1313 قانون مدنی چنین مقرر شده : که در شاهد بلوغ ، عقل ، عدالت ، ایمان و طهارت مولد شرط است.
تبصره 1 : عدالت شاهد باید با یکی از طرق شرعی برای دادگاه احراز گردد.

تبصره 2: شهادت کسی که نفع شخصی به صورت عین یا منفعت یا حق رد دعوا داشته باشد و نیز شهادت کسانی که تکدی را شغل خود قرار دهند پذیرفته نمی شوند. » و نیز به موجب ماده 1314 قانون مدنی : شهادت اطفالی را که به سن 15 سال نرسیده اند فقط ممکن است مزید اطلاع استماع نمود مگر در مواردی که قانون شهادت این قبیل اطفال را معتبر شناخته است»


✅استثنائات عوارض صدور پروانه
موارد مستثنی از دریافت عوارض پروانه ساختمان:
1- سایبان خودرو در حیاط با مصالح غیربنایی
2- قفسه بندی در داخل مغازه با مصالح غیربنایی از جمله نبشی و نئوپان
3- سایبان روی درب منازل و حیاط
4- سایبان در کنار بام ها و بالاهای پنجره ها
5- نماسازی ساختمان یا دیوارهای ملک بدون تجدید بنای آنها
6- تعویض سقف اعیانی های مسی و تجاری به شرط عدم افزایش ارتفاع زیربنا با رعایت مسائل فنی و ایمنی با اخذ مجوز از شهرداری
7- تعمیرات جزئی و مرمت ساختمان و تعویض در و پنجره بدون تغییر در ابعاد آنها
8- تغییر در تقسیمات داخلی ساختمان بدون افزایش واحد
9- الحاق دو یا چند مغازه به یکدیگر
10- نصب پنجره به بالکن های سه طرف بسته به طوری که از نظر شهرداری مخل زیبایی نمای شهری و هارمونی ساختمان نباشد (به شرط استفاده با همان کاربری)
11- احداث گلخانه در داخل خانه
12- استفاده ادارات، سازمان ها، شرکت ها و . از اعیانیهای واحدهای مجاز مربوط به عنوان نمازخانه، مهدکودک، کتابخانه واحد آموزشی، غذا خوری، باشگاه ورزشی و . فقط برای کارکنان خود
13- تبدیل قسمتی از اعیانی به پارکینگ و ایجاد پارکینگ در اعیانی
14- احداث ساختمان ها موقت برای احداث پروژه های عمرانی
15- احداث حوض، مخزن آب و مواد سوختی



آیا هر تهدیدی جرم محسوب می‌شود؟
تهدید شخص باید واضح باشد یعنی تهدید کننده به وضوح تهدید شونده را به قتل، ضررهای مادی، معنوی، شرفی و افشای سر خود و یا بستگانش تهدید کند به نحوی که قاضی از الفاظ به کار رفته یا حرکات انجام شده بتواند تهدید انجام شده را به راحتی احساس کند.
شرایط تهدید:
برای تحقق جرم تهدید شرایطی باید وجود داشته باشد:
١- تهدید کننده قادر به انجام باشد.
٢- با توجه به وضعیت تهدید شونده احتمال وقوع آن باشد.
تهدید امری نسبی است که با توجه به وضعیت تهدید شونده و تهدید کننده مورد قضاوت قرار میگیرد و ملاک تشخیص آن عرفی است.

مجازات جرم تهدید:
هرکس با جبر و قهر یا با اکراه و تهدید دیگری را مم به دادن نوشته یا سند یا امضاء و یا مهر نماید و یا سند و نوشته ای که متعلق به او یا سپرده به او می باشد را از وی بگیرد به حبس از سه ماه تا دو سال و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد.
هرگاه کسی دیگری را به هر نحو تهدید به قتل یا ضررهای نفسی یا شرفی یا مالی و یا به افشاء سری نسبت به خود یا بستگان او نماید، اعم از این که به این واسطه تقاضای وجه یا مال یا تقاضای انجام امر یا ترک فعلی را نموده یا ننموده باشد به مجازات شلاق تا ۷۴ ضربه یا زندان از دو ماه تا دو سال محکوم خواهد شد.


در صورت فوت فرد بدهکار وضعیت چگونه است؟

در ماده 868 قانون مدنی در همین خصوص مقرر شده است: مالکیت ورثه نسبت به ترکه‌ متوفی مستقر نمی‌شود، مگر پس از ادای حقوق و دیونی که به ترکه میت تعلق گرفته.» چه مواردی باید از ترکه متوفی پرداخت شود؟
پس از فوت فرد، چند مورد وجود دارد که باید از محل ترکه متوفی پرداخت شود. اولین مورد هزینه کفن و دفن خود متوفی است. در‌ واقع خود متوفی سهمی در اموال خود دارد که این سهم به اندازه هزینه کفن و دفن وی است. البته این هزینه باید به اندازه متعارف باشد و خرج‌های میلیونی برای مراسم‌های بزرگداشت و یادبود داخل در این قسمت نمی‌شود. البته اگر متوفی اموال زیادی داشته و اموالش بیشتر از بدهی‌هایش باشد و ورثه هم مخالفتی برای هزینه آن نداشته باشند، خرج‌کرد از محل ترکه برای مراسمات مرسوم اشکالی ندارد اما اگر متوفی بدهکار باشد یا بخشی از ورثه مخالف این هزینه‌ها باشند، پرداخت هزینه‌ها از محل ترکه جایز نیست. همچنین هزینه‌های مربوط به اداره و تحریر (صورت‌برداری و تعیین ارزش) ترکه نیز از محل اموال متوفی برداشته می‌شود.
دومین مورد مربوط به طلبکاران دارای رهن یا وثیقه از اموال متوفی است که در قانون از آنها با عنوان طلبکاران با حق رجحان» نامبرده شده است. اگر فردی یا افرادی از متوفی طلب داشته و در ازای این طلب از وی، وثیقه یا حق رهنی گرفته باشند، با فوت بدهکار می‌توانند بدهی خود را از محل وثیقه یا رهن وصول کرده و از این جهت بر همه بستانکاران و طلبکاران دارای حق تقدم محسوب می‌شوند.
سومین مورد پرداخت حقوق و دستمزد افراد در خدمت متوفی است، حقوق خدمه خانه برای مدت سال آخر قبل از فوت، حقوق خدمتگزاران بنگاه متوفی برای مدت شش ماه قبل از فوت و دستمزد کارگرانی که روزانه یا هفتگی مزد می‌گیرند برای سه ماه قبل از فوت جزو دیون فوری است که باید از اموال متوفی پرداخت شود. چهارمین مورد، طلب اشخاصی است که مال آنها به عنوان ولایت یا قیمومت تحت اداره متوفی بوده نسبت به میزانی که متوفی از جهت ولایت یا قیمومت مدیون شده‌است. ‌این نوع‌ طلب در صورتی دارای حق تقدم خواهد بود که مرگ در دوره قیمومت یا ولایت یا در یک ‌سال بعد از آن واقع شده باشد.
پس از این موارد، نوبت به ‌طلب پزشک و داروفروش و مطالباتی که به مصرف مداوای متوفی و خانواده‌اش در ظرف سال قبل از فوت رسیده است، می‌رسد و بعد از آن اگر متوفی مرد باشد، نوبت به پرداخت نفقه و مهریه همسرش می‌رسد. البته مهریه زن تنها تا 10 هزار ریال دارای حق رجحان بوده و بیشتر از آن همانند طلب سایر طلبکاران است.


طلاق عاطفی
طلاق عاطفي به سردي رابطه ميان زن و شوهر گفته مي‌شود درواقع در اين رابطه ضعف ارتباط عاطفي زن و شوهر منجر مي‌شود به سردي تمامي روابطي كه يك زوج مي‌توانند با هم داشته باشند.
مانند رابطه روحي، جسمي،جنسی، عاطفي و حتي گفتاري.
وجود اين مشكل در يك رابطه باعث بي‌مهري و كم شدن انرژي مثبت در خانواده مي‌شود زوج‌ها در بيگانگي دنياي يكديگر گم شده‌اند و فقط براي هم حكم يك هم‌خانه يا يك مصاحب كه به او عادت كرده‌اند را دارند. اين افراد با فاصله‌اي كه از لحاظ روحي و جسمي با يكديگر دارند خط قرمزهايي را براي همديگر مشخص كرده‌اند و هركدام در خلوت خود ديگري را متهم مي‌كند. درك نكردن صحيح از رفتار و گفتار يكديگر، نداشتن شناخت كافي از روحيات طرف مقابل و عاقبت بي‌علاقگي و سردي نسبت به شريك زندگي خود همه و همه ‌دست به دست هم مي‌دهد تا يك طلاق عاطفي را در زندگي زوج‌ها به‌وجود بياورد. هيچ آمار دقيقي از ميزان وجود طلاق عاطفي در دست نيست ولي مي‌توان به جرات گفت آمار طلاق عاطفي در كشورما از طلاق قانوني بيشتر است در اين مطلب شما را با علل و عوامل به وجود آمدن طلاق عاطفي، نشانه‌هاي آن و راهكارهايي براي رهايي از آن آشنا مي‌كنيم.
طلاق عاطفی زمانی اتفاق می‌افتد که زن و مرد در کنار هم به سردی زندگی می کنند ولی تقاضای طلاق قانونی نمی‌کنند.گاهی نیز جدا از یکدیگر زندگی میکنند.
داشتن فرزند یا دیدگاه منفی جامعه به طلاق می‌تواند دلیل عدم طلاق قانونی باشد.

دلایل:
1.عدم تأمین نیازهای عاطفی
2.بی‌توجهی
3.مشکلات ارتباطی
4.انتخاب نادرست همسر
5.عدم هم دلی و همراهی
6.رفتارهای خشونتآمیز
7.عدم گذران وقت با یکدیگر
8.نیتی جنسی
9.بی اعتمادی
10.عدم احساس مسئولیت مرد
11.عدم تعادل روحی

در قانون چیزی تحت عنوان طلاق عاطفی نداریم
اما عدم برقراری رابطه جنسی یا جدا زندگی کردن به مدت طولانی میتوانند از مصادیق عسر و حرج  (یعنی شرایط سخت زندگی ) و طلاق باشد.


نکات مهم هنگام معامله در بنگاه معاملات ملکی:

شرایط مسولیت کیفری شخص حقوقی چیست؟

طبق قانون، در مسئولیت کیفری اصل بر مسئولیت شخص حقیقی است و شخص حقوقی در صورتی دارای مسئولیت کیفری است که نماینده قانونی شخص حقوقی به نام یا در راستای منافع آن مرتکب جرم شود.
پ.ن: مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی مانع از مسئولیت اشخاص حقیقی مرتکب جرم نیست.


منظور از جلب ثالث در قانون آیین دادرسی مدنی چیست؟

هر کدام از اصحاب دعوا (خواهان یا خوانده) که جلب شخص ثالثی را لازم بداند، می تواند با ذکر ادله خود درخواست جلب شخص ثالث را بنماید. جلب شخص ثالث در حاکم شدن یکی از طرفین دعوا (با توجه به اینکه خواهان ثالث را به دادرسی جاب کند یا خوانده) تأثیر بسزایی دارد.


منظور از ورود ثالث در قانون آیین دادرسی مدنی چیست؟

گاهی ممکن است شخص ثالثی در موضوع دادرسی خواهان و خوانده دعوای مطروحه برای خودش مستقلا حقی قائل باشد، یا ممکن است شخص ثالث خودش را در محق شدن یکی از طرفین (خواهان یا خوانده) ذینفع بداند. در این حالت، او می تواند به دادرسی وارد شود. شخص ثالث دادخواست خود را به دادگاهی که دعوا در آن مطرح است تقدیم می کند. دادخواست ورود شخص ثالث باید به تعداد اصحاب دعوا (خواهان یا خوانده) به علاوه یک نسخه باشد.


                      تفاوت اختلاس و ی

1- در ی، مرتکب می‌تواند کارمند دولت باشد یا فرد عادی باشد اما در اختلاس مرتکب باید ااماً کارمند دولت باشد.
2- در اختلاس باید مال متعلق به دولت یا سپرده شده به دولت را بر حسب وظیفه قانونی تصاحب کند اما در ی مال می‌تواند متعلق به دولت باشد یا نباشد.
3. در اختلاس همانند خیانت در امانت، اول مال به مرتکب سپرده می‌شود بعد تصاحب می‌کند لذا بعد از تصاحب مال، جرم واقع می شود اما در ی به محض گرفتن مال جرم واقع می‌شود.


                   وکالت حق طلاق به زوجه

✅طبق ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی و شرع، طلاق به دست مرد است اما مرد می تواند اجرای حق خود در طلاق را به همسرش یا هر شخص دیگری وکالت دهد این وکالت در طلاق یا همان حق طلاق به دو صورت است:

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها